رباعیات سلمان ساوجی
- سلمان، زر و اسب و کار و بارت بردند
- این عمر نگر چه محنت افزای آمد
- ای خواجه دوای درد ما کی باشد؟
- تا کی چو گل از هوا مشوش باشیم؟
- عمری ز پی کام دل و راحت تن
- آمد سحری ندا ز میخانه ما
- ای آنکه تو طالب خدایی به خود
- جز نقش تو در نظر نیامد مارا
- چون حال دل من ز غمت گشت تباه
- ای بس که شکست و باز بستم توبه
- دی دیده به دل گفت که چرا پر خونی؟
- ای ابر بهار خانه پرورده تست
- آن یار که بی نظیر و بی مانند است
- قسمم همه درد است و دوا چیزی نیست