چرم ساغری - انوره دو بالزاک
چرم ساغری رمانی از انوره دو بالزاک است. داستان جوانی به نام رافائل دو والانتین، که یتیم و سخت تنگدست مانده است، و در اتاق زیرشیروانی خانه ای اجاره ای زندگی میکند. دختر صاحب خانه «پولين» با همه قلبش عاشق او می شود اما رافائل عاشق زنی پولدار«فئودورا» است. زماني كه او از عشق و زندگی نومید میشود میخواهد خودکشی کند. در این هنگام با عتیقه فروشی ملاقات میکند. این شخص تکهای چرم ساغری به او هدیه میکند كه قادر است آرزوهاي او را برآورده سازد اما از عمرش مي كاهد و ....
چرم ساغری در واقع طلسمی است که در زندگی همه انسانهاست. تلاش فرد برای رسیدن به خواسته ها و آرزوهایش بتدریج نیروهای جسم و جانش را می فرساید و از سرمایه زندگانیش می کاهد.
هنگامی که قوای ممیزه انسان، مانند طلوع آفتاب در صبحگاهان، با یک اندیشه تازه ای مواجه شود و این اندیشه مثل نوزاد نمو کند و بزرگ شود و جوانی لایق گردد. لذتی را به آدمی می بخشد که بالاتر از جمیع لذائذ دنیوی خواهد بود.
نمی دانم از چه روست که زنان در وجود یک هنرمند به جستجوی نواقص اخلاقی او برمی آیند. ولی در وجود یک مرد احمق به محسنات او توجه می کنند و برای چه زنها آن همه به صفات یک مرد احمق مهر و محبت می ورزند و شاید که ابراز این مهر و محبت به مردان احمق برای این باشد که احمق ها به تملق مدام زنها می پردازند و این تملق بنوبه خود یک دلجوئی به صفات زنانه قلمداد می شود.