بوف کور - صادق هدایت
بوف کور معروفترین اثر صادق هدایت است.
رمان از زاویه دید اول شخص روایت میشود و راوی دچار توهم و پندارهای روانی است. راوی در بخش اول جوان نقاشی است که تنها زندگی میکند و روزی راوی از سوراخ رف پستوی خانهاش منظرهای را که همواره نقاشی میکرده، میبیند و مفتون نگاه دختر (اثیری) میشود و زندگیاش به طرز وحشتناکی دگرگون میگردد و...
در بخش دوم راوی نویسندهای است که به همسرش (لکاته) عشق میورزد و بطور همزمان از او کینه و اکراه دارد و میپندارد همسرش به او خیانت میکند و...
عشق چیست؟ برای همهٔ رجالهها یک هرزگی، یک ولنگاری موقتی است. عشق رجالهها را باید در تصنیفهای هرزه و فحشا و اصطلاحات رکیک که در عالم مستی و هشیاری تکرار میکنند پیدا کرد. مثل: دست خر تو لجن زدن و خاک تو سری کردن. ولی عشق نسبت به او برای من چیز دیگر بود.
تنها چیزی که از من دلجویی میکرد امید نیستی پس از مرگ بود. فکر زندگی دوباره مرا میترسانید و خسته میکرد. من هنوز به این دنیایی که در آن زندگی میکردم انس نگرفته بودم، دنیای دیگر به چه درد من میخورد؟ حس میکردم که این دنیا برای من نبود، برای یک دسته آدمهای بی حیا، پررو، گدامنش، معلومات فروش چاروادار و چشم و دل گرسنه بود برای کسانی که به فراخور دنیا آفریده شده بودند و از زورمندان زمین و آسمان مثل سگ گرسنه جلو دکان قصابی که برای یک تکه لثه دم میجنبانید گدایی میکردند و تملق میگفتند.